مقاله خانه آرام من – ازدواج ( 3 ) – ذهن خوشبخت
ذهن خوشبخت
قبلا عرض شد که خانه ما، باید محلی باشد که ذهن ما را آرام کند. ذهن انسان، مرکز فرماندهی سرزمین وجودی ما انسانها است. اگر بتوانیم ذهن خود را آرام کنیم، مدیریت این بخش از ساحت فرماندهی خود را درست انجام میدهیم تا بتواند بر کل سرزمین وجودی ما آرامش ببخشد و زندگی آرام شود.
اما سوال طلایی این است که ذهن ما چه زمانی آرام میشود؟
ما به عنوان یک انسان ، ذهن، اندیشه و تفکری داریم که روزانه شاهد اتفاقات مختلف در زندگی و اجتماع است . انواع زشتیها زیباییها بطور مستمر از ذهن ما عبور می کند و همه این اتفاقات خوب یا بد ، بدون وقفه بر اندیشه و ذهن ما اثر و رد پای خودش را میگذارد. پس با این حساب باید منتظر باشیم تا بخشی از این اتفاقات روزمره که دارای بار منفی و یا مثبت است ذهن ما را خوشبخت یا بدبخت کند.
خوشبختی ذهن یعنی آرامش آن و بدبختی ذهن یعنی آشوب بی امان در آن ، این همان مقوله ایی است که بطور مستقیم تابع محیط پیرامونی ماست که از آن اثر مستقیم می پذیرد لذا اگر ما در آرزوی ذهنی خوشبخت هستیم باید قوانین آرامش بخشی به محیطمان را در زندگی جاری و ساری سازیم که نتیجه منطقی آن منجر به حال خوب ما بشود.
خداوند متعال میفرماید: “از جنس خودتان برای شما همسرانی آفریدم که بتوانید در کنار هم به آرامش برسید” در واقع برآیند آن شاید بدین معناست که ذهن ما هر زمان در محیط خانه قرار میگیرد ، متاثر از فضای پیرامونی این ذهن ، آرامش بیابد، شارژ بشود و روحیه دوباره پیدا کند که در روز بعد یک حرکت رو به جلو و رشد یافته را تجربه کند و بدین منوال زندگی رو به پیشرفت باشد. اما متاسفانه وقتی کانون خانههای ما اینگونه نیست، خانههای ما میدان نبردو نزاع می شود.
از آنجاییکه این روزها بسیاری از زوجین شاغل هستند و هردو بعد از کار روزانه خسته به خانه بر می گردند و فرزندان نیز درگیرمشکلات خودشان هستند و در عالم خودشان سیر می کنند و از طرفی مشکلات و معضلات اقتصادی نیز خودنمایی می کند و خود را به زندگی تحمیل می کند، آنگاه این سوال مطرح می شود که در این نوع خانه ها و سبک زندگی های پر تنش ، چه کسی قرار است به دیگری آرامش ببخشد؟
زمانی که همسران انرژی مثبتی به یکدیگر منتقل نمی کنند و متقابلا فرزندان نیز انرژی مثبتی از والدین خود دریافت نمیکنند، به احتمال زیاد این محیط خانه، محیطی ناامن خواهد بود و باید منتظر بود تا انواع تنشها و رخدادهای یاس آور و ناامید کننده پا به این خانه بگذارد پس چاره ایی نیست تا برای صیانت از این خانه تلاش کنیم، همت بورزیم تا قوانینی را فرا بگیریم که با وجود همین شرایط بتوانیم کانون آرامشی به نام خانه را فراهم آوریم که در آن سرچسب قوام بخش زندگی جان بگیرد و این سرچسب حقیقتی است بنام عشق.
ریشه تولید عشق، مقولهای است برکشیده از یک نقطه بسیار پر مفهوم و درخشان به نام ” نیاز” . ” ” نیاز ” همان حقیقتی است که در خانه پدری یافت نمیشد و قرار بوده است که در خانه ایی که با “همسر” خود می سازیم رنگ بپذیرد.
افرادی که روی سخن من با آنهاست، ممکن است پدران یا مادران خوبی باشند، دختران یا پسرانی خوب تلقی شوند، اما معلوم نیست که وقتی همه این خوبی ها از سر و رویشان می بارد ، الزاما همسران خوبی هم باشند.
بحث همسر خوب بودن با مقوله دختر یا پسر خوب بودن یا فرزند خوب بودن برای پدر و مادر کاملا متفاوت است که امیدوارم با پیشرفت این بحث زوایا و ابعاد آن بیشتر رخ بنماید . ما همچنان در ادامه در مورد نیازها بحث خواهیم کرد و به بازشناسی نیازها خواهیم پرداخت. در مقدمه باید بدانیم که نیازهای زندگی مشترک چه هستند و چگونه باید به آنها پاسخ دهیم و در ادامه با پاسخ دهی به این نیازها چه اتفاقی برای سرزمین وجودی ما که کانون فرماندهی و مغز و ذهن و اندیشه ماست، میافتد و چه دستاوردهایی را به همراه خواهد داشت. در ادامه این بحث به طور اختصاصی به این موضوع خواهیم پرداخت.