عبور امیرالمومنین علیه السلام از کربلا | آوای محبت
پادکست ” عبور امیرالمومنین علیه السلام از کربلا ”
ابنعباس میگوید زمانی که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به سمت منطقه صفین حرکت میکردند، به همراه ایشان بودم؛ وقتی به نینوا در کنار فرات رسید با صدای بلند فریاد زد ای پسر عباس اینجا را میشناسی؟ عرضه داشتم خیر ای امیرالمؤمنین، فرمود اگر همانند من اینجا میشناختی از آن عبور نمیکردی مگر اینکه مثل من میگریستی و آنقدر گریست که محاسن مبارکش خیس شد و اشک بر سینهاش روان شد و با هم گریه کردیم و میفرمود وای وای مرا با آل ابوسفیان چه کار؟!، با آل حرب چه کار؟! آنان حزب شیطان و اولیای کفر هستند؛ صبر کن ای اباعبداللَّه که پدرت همانند آنچه (ظلم و ستم) را تو از آنها خواهی دید، از آنها دیده است.
سپس آن حضرت درخواست آب نمود برای نماز وضو گرفت و بسیار نماز خواند سپس سخن خود را باز گفت و بعد از نماز و گفتارش به خواب رفت سپس بیدار شد و گفت یا ابنعباس گفتم بلی، فرمود خوابی که اکنون دیدم برایت بگویم گفتم خیر است ان شاء اللَّه گفت در خواب دیدم گویا مردانی با پرچمهای سفید و شمشیرهای درخشان بکمر از آسمان فرود آمدند و گرد این زمین خطی کشیدند و دیدم گویا این نخلها شاخههای خود را با خون تازه بر زمین زدند و دیدم گویا حسین فرزند و جگر گوشهام در آن غرق است و فریاد میزند و کسی به فریادش نمیرسد و آن مردان آسمانی میگویند صبر کنید ای آل رسول شما به دست بدترین مردم کشته میشوید؛ ای حسین بهشت مشتاق تو میباشد و سپس آن مردان به من تسلیت گفته و فرمودند ای ابوالحسن بر تو مژده باد که حسین در روز قیامت مایه چشم روشنی توست. سپس با این حال بیدار شدم.
به حق آنکه جانم به دست اوست پیامبر راستگو و تصدیق شده به من گفت که من آن سرزمین (کربلا) را هنگامی که برای مقابله با شورشیان (معاویه و لشکریانش)، خارج میشوم، خواهم دید، این زمین کرب و بلا است که حسین با هفده مرد از فرزندان من و فاطمه علیهم السلام در آن بخاک میروند و آن در آسمانها معروف است و بنام زمین کرب و بلا شناخته شده است چنانچه زمین حرمین (مکه و مدینه) و زمین بیت المقدس یاد شوند…
آوای محبت