مقاله خانه آرام من – ازدواج (2)
نویسنده : دکتر امیر مهرداد خسروی
احتمالا اکثر افرادی که در انتظار طلاق در دادگاهها هستند اصلا فکر نمیکردند روزی در زمره افرادی که برای طلاق به دادگاه مراجعه میکنند، قرار گیرند. هیچ وقت تصور نمیکردند برای فروپاشی کانون خانوادهای که با عشق و رویا ساخته بودند قدم بردارند. اما متاسفانه گاهی این اتفاق میافتد. شاید فرصت داشتند که به توصیههای کارشناسان و متخصصین گوش کنند که به آنها میگفتند قبل از ازدواج چشمهایتان را باز کنید، ولی آنها گوش شنوایی برای این تلنگر ها نداشتند و به خیال خود تصور میکردند شریک زندگیشان که در رویاها به دنبالش بوده اند را اینک یافته اند و خطای در این انتخاب را نیز محال می پنداشتند اما متاسفانه مشاهده می شود که گذشت زمانی کوتاه فرجامی تلخ را برکامشان نشانده است .
دوستان خوبم !باید باور کنیم دنیایی که در آن زندگی میکنیم، دنیایی قانونمند است. از اینرو زندگی کردن و ساختن آن نیز تابع قوانین خاص خودش می باشد. باید ایمان داشته باشیم که خداوند متعالی که ما را خلق کرده است، هرگز برای بندگانش فرجام تلخ و بدی را نخواسته و نمیخواهد. خداوند هیچگاه نمیخواهد عشق یک زوج جوانی که بن مایه همان عشق را نیز خودش به بندگانش موهبت کرده ، دچار سردی و کم فروغی شود. تردید نکنیم ، اگر قوانین خداوند را در زندگی به کار ببندیم زندگی پر از عشقی را تجربه میکنیم که فراتر از رویاهای ماست . اما اگر این قوانین را نادیده گرفتیم و محترمشان نشماردیم نباید منتظر رخداد خوبی در زندگی مان باشیم و در نهایت نیز این خودمان خواهیم بود که در پس این بی توجهی ها اسیب خواهیم دید.
چرا گاهی باید پس از گذشت 2 سال از زندگی مشترک، آنهم با وجود یک یا دو فرزند و نسلی که ایجاد شده است باید یک زندگی از هم بپاشد؟
از شما خوانندگان محترم میخواهم همراه شوید تا با یکدیگر تمرکز بیشتری کنیم بر همه اسباب و علل بحرانهایی که گاه خودمان به دست خود در زندگی رقم می زنیم .
واقعا دلیل این که افراد تصمیم به ازدواج میگیرند چیست؟ چرا یک پسر یا یک دختر، آنهم با وجود اینکه در یک خانه پدری خوب و ایده آل زندگی میکنند، پدری مهربان و مادری دلسوز بالای سرشان هست و خواهران و برادرانی صمیمی به آنها آرامش می دهند باز به شرایطشان بسنده نکرده و قصد زندگی با فردی دیگر و از جنسی متفاوت را آرزو و دنبال می کنند ؟ واقعا چرا ؟چون هیچ کدام از این افراد خانواده نمیتواند بخشی از نیازهای وجودی او را تامین کند.
خداوند در سرشت انساهایی که آفریده یک تمنا و فقری قرارداده است که این خلا و تمنای وجودی در خانه پدری تامین نمیشود. این نیاز فقط توسط کسی که یار زندگی مشترک است میتواند تامین و جبران شود واین ناآرامیها و خلاهای وجودی وی را تامین کند. پس مبنا، اساس، چرایی و چیستی پیوند ازدواج، مقولهای به نام ” نیاز “است که باید آن را در کانون توجه خودمان بنشانیم .
با فرض اینکه “نیاز” دلیل اصلی ازدواج است، زمانی که زندگی در آستانه فروپاشی قرار میگیرد، پس میتوان نتیجه گرفت که زوجین نتوانستهاند به این “نیاز” پاسخ مناسب بدهند، شاید اصلا این نیاز را درک نکردهاند و یا اگر آنرا شناختهاند در پاسخ مناسب به آن غفلت کردهاند.
از شما دعوت میکنم به سراغ کتاب راهنمای زندگی بروید، و بی واسطه مشاهده فرمایید که خداوند از زندگی مشترک ما چه خواسته است؟ خداوند در قرآن به ما توصیه کردهاست که ازدواج کنیم تا بتوانیم خانهای با عشق بسازیم که در آن به آرامش برسیم. با تاکید توصیه می کنم تا به آیه 21 سوره مبارکه روم در قرآن کریم مراجعه فرمایید:
«و مِن آیاتهِ عَن خَلَقَ لَکُم مِن انفُسِکُم ازواجا» از نشانههای خداست، از آیات الهیست که همسرانی از جنس خودِ شما برای شما آفرید. به تک تک واژههایی که در این آیه آمده دقت کنید که خداوند اراده کرده ما انسانها ازدواج کنیم، کمی روی این مطلب تامل کنید. اما چرا؟ ازدواج کنیم که چه شود؟ سفره عقد برپا کنیم، جشن عروسی بگیریم برای چه؟ هزینه های هنگفت جهزیه، تالار، مهریه را تقبل کنیم که چه اتفاقی بیافتد؟ خداوند از ما چه خواسته؟ خدا توصیه میکند ازدواج کنید از جنس خودتان که: «لِتَسکُنوا الیها»! در کنار یکدیگر به آرامش برسید! در واقع نوعی نیاز سرکش در انسان وجود دارد بنام ” آرامش ” !اما نوعی از آرامش که رنگ دلربای دیگری دارد و در خانه پدری هم یافت نمی شد ! قرار است خانه، محل چنین آرامشی باشد. این همان اراده و خواست خدای مهربان و حکیم ماست . خانه هایی که خداوند در پرتو چنین آرامشی برای ما خواسته است باید این قابلیت را داشته باشد که تمامی رنج ها، غم و غصهها، مشکلات اقتصادی و اداری، مشکلات در محیط کار و اجتماع و هر چیزی را که از صبح تا شام تلنبار ذهن و جسم ما شده است را به التیام بیاورد . باید زمانی که به خانه میرسیم ، خانه ما و اهالی منتظر در آن چنان روح ما را در آغوش بگیرند که حس خوب خوشبختی را در همان لحظه ورود به منزل شولای وجودمان کنیم . این همان عشق فریبایی است که خداوند برای من و شما اراده فرموده است !
تمام این مطلب گویای این است که باید خانهای بسازیم که ما را به چنین آرامشی برساند، دل ما را آرام کند و روان ما را جلا دهد و روح ما را به نشاط آورد . و به معنای واقعی کلمه حالمان را خوب کند.
آنوقت چنین خانه ایی است که رحمت و برکت خداوند بر آن خواهد بارید ! حال آیا در واقع خانههای ما این گونه است؟ اگر نه، چرا؟ دلیلش روشن است . فقط باید کمی غبار های غفلت را از نگاههای مان پاک کنیم .به اعتقاد قلبی من ، اگر حال خانه های ما خوب نیست چون ما قوانین یک خانه خوب را رعایت نمیکنیم. در آیهای که در بالا ذکر شد، اشاره به این نیست که مرد باید زن را به آرامش یا زن باید که مرد را به آرامش برساند. بلکه این هردوشان هستند که باید این نقش مهم را ایفا کنند.
ادامه دارد …