شب یازدهم محرم ( شام غریبان ) | آوای محبت
پادکست ” شب یازدهم محرم ( شام غریبان ) ”
پس از غارت خیمهها، عدهای از سربازان ابن زیاد شعلههایی از آتش آوردند و یکی از آنها فریاد میزد: «اَحْرِقُوا بُیُوتَ الظَّالِمِینَ؛ سراپرده ظالمین را بسوزانید.» [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴]
در حالیکه خیمهها به سرعت میسوخت و خاکستر میشد، حضرت زینب (علیهاالسّلام) در مقابل رفتارهای ناجوانمردانه و وحشیانه کافران یزیدی، به امام حی زمان خویش حضرت زینالعابدین (علیهالسّلام) مراجعه میکند و از ایشان چارهجویی مینماید. امام سجاد (علیهالسّلام) که با حالت نزار و بیمار در خیمهای در حال سوختن حضور داشتند، میفرماید: «علیکنّ بالفرار.» [۴۵][۴۶][۴۷][۴۸]
علامه مجلسی (رحمةاللهعلیه) به نقل از فاطمه صغرا (سلاماللهعلیها)، دختر امام حسین (علیهالسّلام) مینویسد: «دیدم سواری به سوی من میآید، با سرعت از آن جا گریختم ولی او به طرف من آمد و به یک باره ضربه سنگین ته نیزه را بر کتف خود احساس کردم و با صورت به زمین افتادم….» [۴۹][۵۰][۵۱][۵۲]
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرماید: «به خدا سوگند! هیچگاه به عمّهها و خواهرانم نظر نمیکنم، جز اینکه گریه گلویم را میگیرد و یاد میکنم آن لحظات را که آنها از خیمهای به خیمه دیگر میگریختند و منادی سپاه کوفه فریاد میزد که خیمههای این ستمگران را بسوزانید.»
آوای محبت